چرا تلاش های زیاد بیشتر انسانها به نتیجه نمیرسد؟


p><!--StartFragment

چرا تلاش های زیاد بیشتر انسانها به نتیجه نمیرسد؟

بییشتر انسانهای دنیا بسیار سخت تلاش می کنند و از صبح تا شب و شب تا صبح به کارهای طاقت فرسا مشغول هستند و نتیجه ی کافی از تلاشهای خود نمیگیرند همه آنها فکر می کنند تمام آن کاری را که برای موفقیت لازم است را انجام میدهند اگر به آنها بگویی با این همه تلاش چرا زندگی مالی تو رونق نمیگیرد میگوید(( باید چه کار کنم من که از صبح تا شب در حال تلاش هستم )) وبعضی پا را فراتر گذاشته و به صراحت می گویند(( ما گنجشک روزی هستیم و هر چه تلاش کنیم بیشتر از این به دست نمی آوریم)) این باور اشتباه ..... را آنقدر در خود پرورش داده اند که دیگر جایی برای ایده پردازی نمی ماند شخص آنقدر غرق در این باور غلط است که توانائی های خود را به طور کل فراموش کرده و نمیداند که می تواند با تغییری کوچک در زندگی خود روند زندگی خود را عوض کند.

آیا تا به حال فکر کرده اید چرا تعداد افرادی که زیر خط فقر زندگی می کنند بسیار بسیار بیشتر از افرادی است که در رفاه نسبی یا در رفاه کامل زندگی می کنند؟

آیا تا به حال به دلیل موفقیت افرادی مثل بیل کیتس، اسیوجابس، مارک زاکربرگ یا عظیم زاده و بختیاری فکر کرده اید؟ آیا می دانید که چرا این افراد گاهی در سطح جهانی به موفقیت ها و ثروتهای بزرگ دست پیدا می کنند و بعضی یا هیچ ایده ای را در ذهن پرورش نمی دهند یا اگر ایده ای هست در نطفه خفه می شود؟

برای پردازش ایده به تنها چیزی هایی که لازم است خودشناسی و اعتماد و عزت نفس است و اینکه خود را باور داشته باشید و بدانید که ایده های شما نیز ارزشمند و قابلیت اجرایی شدن را دارد

اما این که چرا بیشتر مردم دنیا در فقر زندگی می کنند و اعتماد به نفس کافی برای اجرای ایده های خود را ندارند خود بحث دیگریست که آن را باید در اشخاص به جستجو نشست

بیشترین عاملی که موجب عدم اعتماد به نفس می شود به دوران کودکی افراد جامعه بر می گردد و اینکه با چه افرادی و چه صحبت هایی رو برو بوده اند دیدگاه و نگرش آنها نسبت به جهان پیرامونشان به چه صورتی تنظیم شده است و به اصطلاح در چه مداری قرار گرفته اند

آن چرا که مسلم است این است که تمامی موفقیت و عدم موفقیت یک شخص مستقیما به باور اشخاص بر می گردد یعنی اگر کسی باور داشته باشد که ثروت انسان را از معنویات دور می کند و خدا رو فراموش، بنابراین همین یک باور اشتباه کافی است که زندگی شخص را تحت الشاع قرار دهد و در نهایت هرگز به ثروت دست پیدا نکند

تغییر باور ها هر چند کاری وقت گیر و سخت به نظر می رسد اما غیر ممکن نیست و به وسیله های مختلف می توان باورهای نادرست و مخرب را تغییر داد یکی از این راه ها جملات تاکیدی است که کمک بسیار زیادی در تغییر باورها می کند یا استفاده از سیستم ویندوز فرکانس ( ما در آینده مقاله مفصلی در مورد ویندوز فرکانس یا برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه خواهیم داشت)

در ظاهر همه پول و ثروت را دوست دارند اما در واقع و در ضمیر ناخود آگاه اینگونه نیست و گاهی اوضاع از این هم وخیم تر است و افراد پول را دشمن خود می شمارند بی آنکه خود متوجه این دشمنی باشند برای مثال شخصی که می گوید پول که خوشبختی نمی آورد به راحتی به فقیر ماندن خود کمک می کند با این حال از صبح تا شب دنبال چیزی می گردد که برایش خوشبختی نمی آورد این شخص پول را دشمن خود می داند اما خود در این آگاهی نیست

آما آیا ایده پردازی و داشتن ایده های بزرگ راه گشا است؟

ما قصد داریم در این مقاله به شما نشان دهیم که یک ایده چگونه قابلیت اجرا پیدا می کند

هر انسانی بیشمار فکر را در سر می پروراند و کارهای بسیار زیادی برای انجام دادن دارد در هر یک دقیقه تعداد بسیار زیادی فکر از مغز انسان عبور می کند می توان گفت حتی لحظه ای را نمیتوان یافت که مغز در حال تفکر نباشد و هر فکر به سویی در حال حرکت است

حال بیایید یک داستان قدیمی را در کتاب دوم یا سوم دبستان یاد آوری کنیم قصه کبوتر هایی که در دام افتاده بودند و هر یک تلاش می کردند خود را از بند دام برهانند اگر خاطرتان باشد در بین کبوترها یکی از دیگران باهوش تر بود او گفت همه باید به یک سو حرکت کنیم و دیگر کبوتر ها را قانع کرد که با او همکاری کنند و در نهایت وقتی همه کبوتر ها به یک سمت شروع به حرکت کردند دام همراه با کبوتر ها به پرواز در آمد و آنها توانستند از دست شکارچی نجات پیدا کنند

افکار ما نیز مانند کبوترهای در دام افتاده هر یک به سمتی می روند یک فکر دایم گوشزد می کند که بهتر است جلو تلویزیون نشست و برنامه دلخواه را دید فکری دیگر در حال پرورش یک ایده است فکری دیگر می خواهد کارهای روز مره انجام شود و .. و .. و

بیائید فرض بگیریم شما ایده ای دارید که فکر می کنید اجرای آن غیر ممکن است مثلا شما ایده دارید که داروی یک بیماری را که تاکنون کشف نشده را پیدا کنید و آن را به تولید برسانید تا انسانهای زیادی از آن استفاده کنند و به بهبودی دست پیدا کنند

اگر شما چنین ایده ای دارید در واقع شما کبوتر باهوش را کشف کرده اید کبوتری که باید همه افکار شما را به یک سو هدایت کند

شما نمی توانید در آن واحد هم کاشف داروی خاصی باشید و هم سراغ سرگرمی های طولانی مدت بروید و هم بخواهید کارهای روزمره خود را انجام دهید برای موفقیت باید تمام تمرکز خود را بر یک موضوع گذاشت کبوتر باهوش در واقع همان ایده ی بزرگی است که اشتیاق رهایی دارد پس باید تمامی افکار دیگر را با آن همسو کرد

در واقع شما با این کار کبوتر های ذهن خود را با هم در یک جهت که همان ایده ی بزرگتان است به پرواز در می آورید و این کلید پیروزی شما برای رسیدن به موفقیت و پیروزی است و این کلیدی است که شما را به رویا هایتان می رساند

دلیل بیشتر شکستهای انسان نداشتن اشتیاق کافی ، هوش ، سرمایه اولیه و مکان و موقعیت زندگی آنها نیست بلکه نداشتن یک مسیر و نقشه برای رسیدن به هدف است

پس برای اینکه به رویا ها و آرزو های خود دست پیدا کنید ابتدا نیازمند یک نقشه دقیق هستید و این نقشه را می توانید به وسیله تمرکز کردن بر روی یک هدف به دست آورید

با آرزوی موفقیت برای همه شما دوستداران موسسه اسرار معماری کیهان

p><!--EndFragment

  انتشار : ۱۳ خرداد ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 114

دیدگاه های کاربران (0)

شهر صدرا - بلوار فردوسی - مجتمع رضوان 1

به سایت موسسه اسرار معماری کیهان خوش آمدید

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما